کد مطلب:321311 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:108

استدلال به این مطلب که هر پیغمبری دین قبل را ترویج نمی کند
گفته است اولا ظهور پیغمبر صاحب شرع و كتاب و معجزه اش آیات بنص توریة باید اهل توریة منتظر باشند خلافا لزعم یهود كه از علما و مفسرین توریة شنیده و اعتقاد كرده اند كه هر كس بیاید باید مروج توریة باشد و معجزه اش غیر كتاب توریة مثل فصل 18 آیه 15 خداوند خدایت از شما از برادرانت پیغمبری را مثل من مبعوث می گرداند سخن او را بشنوید موافق هر آنچه در حوریب در روز جمعیت از خداوند درخواستی هنگام گفتنت كه قول خداوند خدای خود را دیگر نشنوم و این آتش عظیم را دیگر نبینم مبادا كه
بمیرم 17 و خداوند به من فرمود آنچه را كه گفتند نیكو است 18 از برای ایشان پیغمبری مثل تو از میان برادران ایشان مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت تا هر آنچه به او امر می فرمایم به ایشان برساند و واقع می شود شخصی كه كلمات مرا كه او به اسم من بگوید بشنود و من از او تفتیش می كنم اما پیغمبری كه متكبرانه در اسم من سخنی بگوید كه به گفتنش امر نفرمودم و یا به اسم خدایان غیر تلفظ نماید آن پیغمبر باید البته بمیرد و اگر در دلت بگوئی كه كلماتی را كه خداوند نگفته است چگونه بدانم چنانچه پیغمبری چیزی بنام من بگوید و واقع نشود آن امری است كه خداوند نفرموده بلكه آن پیغمبران را از روی غرور گفته است از او مترس انتهی از این آیات باهرات واضح و مبرهن است كه مثل حضرت موسی باید ظاهر شود كه صاحب شرع باشد و كتابش معجزه اش زیرا كه اگر صاحب شرع نباشد مثل موسی نیست و امرش را بشنوید لغو است بلكه خبر لغو است و معجزه لازم ندارد كل احكام توریة را می شنوند و عاملند و اگر در دلت بگوئی نمی خواهد چه كه هر كس احكام توریة را بگوید مكذب ندارد و شبهه در دل راه نیابد و آنچه می گوید بشود مقصود این است كه خود را به خدا نسبت دهد و خدا او را وداع نفرماید بلكه تصدیق و تایید و تسدیدش فرماید كه خلق از او قبول كنند چه كه اگر نفسی بر خلاف عقاید اهل ارض قیام نماید اولا محال و ممتنع است كه نفسی بدون تعلیم و تعلم بلا معین و یاور و عدم خزینه و دفینه بتواند به خلاف عقیده اهل ارض و صحبتی بدارد و بر فرض محال بر خداست كه ردع و دفعش فرماید چنانكه فرمود البته باید بمیرد نفرمود او را بمیرانند و با خزینه و دفینه و لشكر اگر ممكن بود بعض علمای غنی با اقتدار و سلاطین عالم جباری كه در ارض طغیان نمودند و كمال جد و اجتهاد جریان حكم و نفوذ امرشان می خواستند مدعی شده بودند و كتاب و امت داشتند ثانیا باید قوت قلبش مقابل قلوب اهل عالم باشد بل زیاده پس همین قیام اعظم معجزه و اكبر خارق عادت است ثالثا از قبل مشعر و مدرك فهم صحبت و قبول بیان او در خلق نبود و همین قبول بدون طمع و خوف دلیل بزرگی است بر اینكه مظهر خلاقیت خداست و اگر مقصود چنان باشد كه بعضی گمان نموده اند كه خبر از بعد فرماید حجت الهی تمام و كامل نخواهد بود باید صبر كنند اگر آنچه فرمود ظهور یافت قبول نمایند و حال آنكه حجت الهی باید از یوم اول تمام و كامل باشد.